داوود فتحعلی‌بیگی از کتاب تازه‌اش درباره شبیه‌خوانی و تعزیه می‌گوید

از ظهر عاشورا تا آزمون سیاوش

داود فتحعلی‌بیگی معتقد است اقتباس از یک متن باید به‌گونه‌ای باشد که با فرهنگ بومی ما سازگاری پیدا کند

شب‌نشینی مولیر با سعدی افشار 

داود فتحعلی‌ بیگی را می‌توان یکی از کارگردانان و نمایشنامه‌نویسان پرسابقه درعرصه نمایش‌های ایرانی دانست. او تا امروز علاوه بر این‌که نمایش‌های متعددی را در قالب تعزیه، تخته‌حوضی، نقالی و... روی صحنه برده، به نگارش آثار تئوری و نظری هم دراین باره پرداخته است.
داود فتحعلی‌ بیگی را می‌توان یکی از کارگردانان و نمایشنامه‌نویسان پرسابقه درعرصه نمایش‌های ایرانی دانست. او تا امروز علاوه بر این‌که نمایش‌های متعددی را در قالب تعزیه، تخته‌حوضی، نقالی و... روی صحنه برده، به نگارش آثار تئوری و نظری هم دراین باره پرداخته است.
کد خبر: ۱۵۰۶۲۰۴

این شب‌ها، تماشاخانه سنگلج میزبان تازه‌ترین نمایش این هنرمند باعنوان «شب‌نشینی با مولیر» است؛ بااوبه بهانه اجرای این نمایش، درباره جایگاه نمایش‌های ایرانی سنتی به گفتگو نشسته‌ایم. 

به نظرتان نمایش‌های ایرانی به‌خصوص تخته‌حوضی، از گذشته تا امروز چقدر دستخوش تغییر و تحولات قرار گرفته‌اند؟
ببینید نمایش‌های روحوضی از قدیم‌الایام همیشه در بطن زندگی مردم گذشته جاری و ساری بوده است. نمونه‌اش اجرای این نمایش‌ها به هنگام برگزاری مراسم عروسی و دیگر مناسبت‌های شاد بوده است. البته به مرور، این نمایش‌ها به تماشاخانه‌ها هم راه پیدا کرد، اما در سال‌های گذشته که این حیطه از رونق خوبی برخوردار بود، بسیاری از تحصیل‌کردگان به این نمایش‌ها روی خوش نشان ندادند و بی‌آن‌که به مولفه‌های آن پی ببرند از کنارش گذشتند. درحالی که همان‌طور که اشاره کردم، پژوهشگران کشور‌های دیگر، بیش از ما عمق و غنای نمایش‌های آیینی‌سنتی را درک کرده و دراین‌باره آثار زیادی هم نوشته‌اند. ولی درکشور ما ریشه‌های این نمایش آن‌طور که حقش بود شناخته نشد. درحالی که ضرورت داشت تا تجربیات شفاهی استادان فن در حوزه نمایش سیاه‌بازی به ثبت و ضبط برسد تا برای نسل‌های آینده باقی بماند. همان‌طور که علم در تمام اشکالش، ثبت تجربه‌ها بوده است. 

ما در شب‌نشینی با مولیر درعین این‌که در مواجهه با اقتباس از یک نمایشنامه خارجی قرار داریم، ولی درعمل، با نمایشی روبه‌رو هستیم که از بن‌مایه نمایش تخته‌حوضی برخوردار است. ممکن است دراین زمینه بیشتر توضیح دهید؟
شاید بهتر باشد بگویم من برای اجرای این نمایش بیشتر به تلفیق دست زده‌ام تا اقتباس. بخشی از این نمایش، به برهه‌ای از زندگی مولیر برمی‌گردد که وقتی «تارتوف» را نوشته بود و به دلیل نقد رفتار‌های ریاکارانه درآن زمان، مورد غضب واقع شد. البته او پس از گذراندن فرازونشیب‌های بسیار، بالاخره موفق می‌شود تا درسال ۱۶۶۹ سومین نسخه تارتوف را در پاریس اجرا کند. به‌خصوص این‌که لویی چهاردهم درآن دوره، قدرت گرفته بود و دیگر مانعی برای اجرای این نمایش وجود نداشت، اما درنهایت، عده‌ای از کسانی که نسبت به مولیر کینه به دل داشتند، وقتی او می‌میرد مانع دفن او در قبرستان می‌شوند، نمایش شب‌نشینی با مولیر دقیقا ازهمین نقطه شروع می‌شود. گاهی یک کارگردان برای اجرای نمایش خود از یک اثر اقتباس می‌کند و ممکن است درحین اقتباس، نمایشنامه دیگری خلق کند. این امر فقط مختص ما نیست و درهمه جای دنیا مرسوم است. خود مولیر هم برای نگارش نمایشنامه تارتوف، از یک نمایشنامه ایتالیایی قدیمی وام گرفته و این قصه را کارکرده است. منتها اقتباس از یک متن باید به گونه‌ای باشد که با فرهنگ بومی ما سازگاری پیدا کند. 

اصولا نمایش‌های ایرانی درحال‌حاضر از چه موقعیتی برخوردارند و چقدر از سوی مراکز مربوطه مثل خانه تئاتر و مرکز هنر‌های نمایشی مورد حمایت واقع می‌شود؟
بحث خانه تئاتر جداست؛ آن‌ها هیچ مخالفتی نسبت به این نمایش‌ها ندارند، چون می‌دانند که به‌هرحال این نوع از تئاتر هم یک پدیده کاملا هنری است، اما اداره کل هنر‌های نمایشی درطول سالیانی که من می‌شناختم و می‌دانم که فرازوفرود‌های زیادی را پشت‌سرگذاشته، در برخی دوره‌ها، مدیران مجربی داشته است که آن‌ها امکاناتی را فراهم کردند و حمایت‌های لازم را دراین زمینه انجام دادند؛ و در برخی دوره‌ها هم این‌طور نبوده است. مخصوصا در دوره‌هایی که مدیری خارج از مجموعه وزارت ارشاد به این سمت دعوت شده است، تک‌و‌توک موفق بوده و خیلی‌وقت‌ها هم موفق نبوده است. درواقع، گاهی که این انتخاب از بین اهالی تئاتر صورت می‌گرفته است، چندان که باید دستاورد موفقیت‌آمیزی نداشته است. شاید به این خاطر که بخشی از مدیریت ذاتی است و هر هنرمندی از بستر تئاتر نمی‌تواند الزاما مدیر خوبی هم باشد. به‌هرحال، در پاسخ به سؤال شما می‌توانم بگویم، هربار که دراین زمینه پیگیری‌هایی صورت گرفته است، نمایش‌های ایرانی از رونق بیشتری برخوردار شده‌اند، گاهی هم پیش آمده که یک مدیر فقط به میزش فکر کرده و بودجه‌ای به این شاخه از تئاتر تخصیص نداده است. طبعا برای این‌که تئاتر، به‌ویژه تئاتر ملی زنده بماند نیازمند حمایت است.

به نظرتان جشنواره هنر‌های آیینی‌سنتی دراین سال‌ها توانسته در احیای نمایش‌های ایرانی نقش داشته باشد؟
بله؛ خیلی از نمایش‌های تخته‌حوضی در دوره‌های برگزاری این جشنواره اجرا شده که غالبا هم اجرا‌های قابل‌قبولی بوده‌اند. نه‌تن‌ها جشنواره آیینی‌سنتی که دیگر جشنواره‌ها مثل جشنواره تئاترفجر هم توانسته‌اند در بالندگی و پررنگ‌شدن این هنر نقش داشته باشند. خود ما هم شب‌نشینی با مولیر را دوسال پیش در جشنواره تئاتر فجر اجرا کردیم که بااستقبال زیادی از سوی مخاطبان روبه‌رو شد و اگر شرایطی پیش بیاید باز هم این نمایش را در جشنواره‌های دیگر تئاتر اجرا خواهیم کرد.

 درسال‌های گذشته، سالن‌ها به‌فراخور نمایش‌هایی که درآنجا اجرا می‌روند درجه‌بندی می‌شدند، به‌عنوان مثال تماشاخانه سنگلج از دیرباز تاامروز محلی برای اجرای نمایش‌های ایرانی بوده، یا مثلا یک سالن مخصوص اجرای نمایش‌های مدرن، سالن دیگری مخصوص تئاتر دانشگاهی و... به‌نظرمی‌رسد این درجه‌بندی درسال‌های اخیر با افزایش سالن‌های خصوصی از بین رفته و دیگر صرفا شاهد اجرای نمایش‌های تخته‌حوضی در سنگلج نیستیم، بلکه در دیگر سالن‌های شهر هم می‌توان به تماشای این آثار نشست. شما این مسأله را چطور می‌بینید؟
ایرادی ندارد، چه بهتر که تعداد اجرای نمایش‌های ایرانی فقط مختص سنگلج نباشد و در دیگر سالن‌ها هم انجام شود. به‌خصوص این که امروز نویسندگان خوش‌ذوقی داریم که اغلب آن‌ها جوان هم هستند و درکنار نویسندگان پیشکسوت فعالیت دارند. هرچقدر که ازاین آثار حمایت شود و مجالی برای اجرای این کار‌ها فراهم شود به تقویت نمایش ایرانی منجر می‌شود. به قول دکتر ناظرزاده کرمانی، نمایش‌های ایرانی به دو دسته تقسیم می‌شوند: یک دسته تحت‌تأثیر درام غرب بودند و یک دسته که متأثر از ساختار‌های نمایش سنتی و شرقی هستند. نمونه این مسأله، برخی از آثار استاد بهرام بیضایی است که آثار متنوعی در قلمرو نمایش‌های نوین ایرانی خلق کرده و هرکدام ازاین کار‌ها ارزشمند است و باید موردتوجه نسل علاقه‌مند امروز قرار بگیرد. اگرچه، از دید من مهم‌ترین کار باید در بستر دانشگاه‌ها اتفاق بیفتد.

چرا رشته نمایش‌های آیینی‌سنتی به آن شکلی که باید دراین سال‌ها پا نگرفته است؟
ما یک بار در دانشگاه استاد فرشچیان و یک بار ۲۰ سال پیش در دانشگاه سوره، ۱۴۰ واحد درسی برای نمایش‌های ایرانی تعریف کردیم، ولی این مسأله هیچ‌وقت پیگیری نشد و درنتیجه شکل هم نگرفت. درسال‌های گذشته، دستمایه‌های لازم مانند کتاب و مقاله دراین زمینه وجود نداشت، ولی امروز علاوه براین که تعدادی از مدرسان خبره در این عرصه فعال هستند، کتاب‌هایی هم تالیف شده است که می‌توانیم با استناد به این آثار، واحد‌های درسی این رشته را در دانشگاه تعریف کنیم. همان‌طور که کشور‌های دیگر به انجام چنین کاری پرداخته‌اند. دوستی به این مسأله اشاره می‌کرد که در مالزی، نمایش‌های سنتی به دو شیوه آموزش داده می‌شود، یکی به شکل استاد‌و‌شاگردی است و دیگری شیوه آکادمیک که علاه براین که یک استادی به شیوه علمی آموزش می‌دهد از اساتید فن این حیطه هم دعوت می‌کند تا برای آموزش در دانشگاه‌ها حضور یابند و تجربیات عملی خود را با نسل جوان درمیان بگذارند. یا به این مسأله اشاره داشت که هرکسی می‌خواهد در مالزی، دررشته نمایش سنتی، پایان‌نامه دکترا بنویسد، موضوع پایان نامه‌اش باید در رشته نمایش سنتی باشد، اما متأسفانه درکشور ما، تاکید برخی از استادان راهنما این است که دانشجویی که می‌خواهد فوق‌لیسانس و دکترا بگیرد، پایان‌نامه خود را براساس فلان تئوری غربی تالیف کند. جای افسوس دارد که برخی از دانشجویان رشته هنر‌های نمایشی با حیطه نمایش سنتی ایرانی بیگانه‌اند. از سوی دیگر، اگر از برخی از استادان این رشته که به نظرم به درجه استادی نرسیده و فقط معلم هستند بپرسیم مثلا نمایش روایی دارای چه ساختاری است؟ نمی‌دانند چه پاسخی بدهند. درحالی‌که اکثر نمایش‌های آیینی‌سنتی مشرق‌زمین و منطقه آسیا، از نوع نمایش‌های روایی هستند، اما چون این مباحث در دانشگاه آموزش داده نمی‌شود، دانشجویان هم نسبت به آن آگاهی ندارند. گاهی هم پیش آمده است که اگر یک دانشجو براساس ذوق و قریحه شخصی خود بخواهد به سمت نمایش‌های ایرانی برود مورد تمسخر هم‌شاگردی‌هایش قرارمی‌گیرد.

خود شما چقدر درطول این سال‌ها که به تدریس دررشته نمایش مشغول بوده اید چقدر به ضرورت این حیطه در دانشگاه تاکید کرده‌اید؟
همیشه سر کلاس‌هایم به خصوص در کلاس‌های آشنایی با تعزیه به دانشجویان می‌گویم قرارنیست تعزیه‌خوان باشیم، بلکه باید به این هنر به‌عنوان یک پدیده نمایشی نگاه کنیم که بیش از سیصدسال سابقه دارد و به دلیل شاخصه‌ها و مولفه‌هایش لازم است تا بیش از پیش موردتوجه و واکاوی قراربگیرد. جالب است که بگویم، برخی از تئوریسین‌های غربی از تئاتر شرق الهام گرفته‌اند. استادبیضایی در فصل آخر کتاب «نمایش درایران» در قالب سخن آخر به این مسأله اشاره می‌کند که درست هنگامی که تئاتر غرب، دیوار‌های تنگ صحنه خودش را با نگاهی به تئاتر شرق و آسیا به هم می‌ریخت تا به رهایی برسد، ما پیرو تئاتر غربی شدیم.

چرا مولیر را برای اجرای نمایش فعلی خود انتخاب کردید؟ 
من سال ۱۳۶۳ نمایشنامه اولین نمایش سیاه‌بازی‌ام را نوشتم. ولی این نمایش موقع بازبینی به دلایل غرض‌ورزانه هیچ‌گاه مجالی برای اجرا پیدا نکرد، اگرچه دربازبینی پذیرفته شده بود! بعد‌ها وقتی سرگذشت مولیر را خواندم، به‌خصوص بین نمایشنامه تارتوف و نمایشنامه خودم شباهت‌هایی احساس کردم. به همین خاطر تصمیم گرفتم نمایشنامه «شب‌نشینی با مولیر» را بنویسم و اجرا کنم که هم دارای صحنه‌هایی از نمایش تارتوف مولیر است، و هم خود من درطول نمایش با روح مولیر گفتگو می‌کنم و درعین‌حال؛ روح زنده‌یاد سعدی افشار هم در صحنه‌هایی از نمایش حضور دارد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
افسانه کوهنوردی ایران

گفت‌وگو با افسانه حسامی‌فرد، اولین کوهنورد زن تاریخ‌ساز ایرانی در مسیر باشگاه هشت ‌هزاری‌ها

افسانه کوهنوردی ایران

جا مانده از نسل هوش مصنوعی

در گفت‌وگو با یک جامعه‌شناس، تهدیدات و فرصت‌های هوش مصنوعی برای خانواده‌های ایرانی را بررسی کرده‌ایم

جا مانده از نسل هوش مصنوعی

نیازمندی ها